آهنگ کلنل از سالار عقیلی
چه میکشم از دوره ای ک باورم سرکوب شد
تا بد تری امد به چشم بد لاجرب محبوب شد
من مشت در گل مانده ام با ساقه ی دستان تو
شاید زمین اماده ی یک اتفاق خوب شد
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم
چشمان تو شرط من است مشروطه خال تو شدم
با اینهمه بگذار من در عشق تو تکیه کنم
یک شب بدون دردم اغوش تو تکیه کنم
چون عاشقت ناز تو را با قیمت جان میخرد
از گندم گیسوی تو بر سفره اش نان میبرد
هر کس تو را از من گرفت دل سنگچون دیوار بود
این سر به جای شانه ات همواره روی دار بود
یک شب بدون دردم اغوش تو گریه کنم