آهنگ رها کن از همایون شجریان
رها کن ، رها کن تا چو خورشیدی غبایی پوشم از آتش
در آن آتش چو خورشیدی جهانی را بیارایم
که آن خورشید بر گردون ز عشق تو می سوزد
و هر دم شکر میگوید که سوزش را همی شایان
میان خونمو ترسم که گر آید خیال او
به خون دل خیالش را ز بی خویشی بیالایم